دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنه کفش فرارو ور کشید
آستین نعمت و بالا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود
به سرش هوای حوا زد و رفت...
زد و رفت... رفت که رفت!!!
...
دفتر گذشته ها رو پاره کرد
نامه فرداها رو تا زد و رفت
هوای تازه دلش می خواست
ولی ...
آخرش توی غبارا زد و رفت
دنبال کلید خوشبختی می گشت
قفلی هم به روی قفل آ زد و رفت.
قفل زد و رفت... قفل ها!!!
...
دفتر گذشته ها رو پاره کرد
نامه فرداها رو تا زد و رفت
زنده ها خیلی براش کهنه بودن
خودشو تو مرده ها جا زد و رفت
دنبال کلید خوشبختی می گشت
قفلی هم به روی قفل آ زد و رفت
دل من یه روز...
زد و رفت... قفل زد و رفت... تو مرده ها جا زد و رفت!!!
نظرات شما عزیزان: